نظریه رشد اخلاقی گیلیگان
کارول گیلیگان نظریه سنتی رشد اخلاقی کولبرگ را با پیشنهاد «اخلاق مراقبت» به ،وان یک چارچوب جایگزین به چالش می کشد (جوسلسون، 2023؛ گیبس، 2019).
نظریه او بر اهمیت روابط، عواطف و مسئولیت ها در قبال خود و دیگران در استدلال اخلاقی تأکید می کند.
در حالی که کولبرگ پیشنهاد میکند که ،ن در رشد اخلاقی از مردان عقبتر هستند، نظریه گیلیگان ظریفتر است و رویکردی زمینهای و داست، را در بر میگیرد که عقل را با احساسات ادغام میکند.
تحقیقات و نظریه گیلیگان به موقع است و همزمان با “آمادگی اجتماعی و فرهنگی برای پذیرش کار او به ،وان صدا دادن به آگاهی در حال ظهور از سرکوب و تحقیر حساسیت های ،ن در روانشناسی و همچنین در فرهنگ گسترده تر” است (Josselson, 2023, p. 120). .
3 نظریه دیگر رشد اخلاقی
در حالی که نظریه رشد اخلاقی کولبرگ بسیار تأثیرگذار بوده است، رویکردهای دیگری باید در نظر گرفته شود.
1. نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه شناختی اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا (1997) و نظریه شناختی اجتماعی، رویکردهای ارزشمندی را برای در نظر گرفتن اینکه چگونه کودکان از طریق مشاهده، تقلید و الگوبرداری بدون نیاز به تقویت یاد می گیرند، ارائه می دهد (گروس، 2020).
آزمایشهای بندورا شامل این بود که چگونه کودکان رفتار اجتماعی انس، را که دیگران شاهد آن هستند منع، میکنند و نظریههای او اهمیت آنها را در جنبههای رشد اخلاقی تصدیق میکنند (گروس، 2020).
2. نظریه آیزنبرگ
نظریه رشد اخلاقی کولبرگ معمولاً یک انتخاب اخلاقی را در یک چارچوب قانونی یا اخلاقی در برابر دیگری قرار می دهد. با این حال، تصمیمات اخلاقی کودکان همیشه واضح و سرراست نیست. تعارضات اخلاقی آنها ممکن است شامل تمایز بین نیازهای آنها و نیازهای دیگران خارج از یک زمینه قانونی، اخلاقی یا اخلاقی واضح باشد (گروس، 2020).
نانسی آیزنبرگ کودکان را با داستان های مصور فرضی آشنا کرد که در آن شخصیت اصلی می تواند با هزینه شخصی به شخص دیگری کمک کند. او دریافت که متغیرهای موقعیتی، زمینه و عوامل فرهنگی برای تصمیم گیری کودکان بسیار مهم هستند و گاهی اوقات آنها را به بازگشت به تفکر سطح پایین تر سوق می دهد (گروس، 2020).
3. روانشناسی تکاملی
روانشناسی تکاملی دیدگاهی کاملاً متفاوت در مورد رشد اخلاقی ارائه می دهد. این رویکرد نسبتاً جدید پیشبینی میکند که «درک ما از ذهن انسان با دانستن اینکه برای چه چیزی طراحی شده است کمک زیادی میکند» (Buss, 2009, p. 359).
استدلال اخلاقی ممکن است تکامل یافته باشد که شامل احساسات اجتماعی و اخلاقی مانند اعتماد، گناه، خشم، قدرد، و همدلی برای حمایت از عدالت و رفتار متقابل در بین افراد است.
با انجام این کار، آنها نتایج مثبت (و نه منفی) را برای همه طرف های درگیر ترویج می کنند (Buss, 2016).
کاربرد نظریه کولبرگ در عمل
نظریه رشد اخلاقی کولبرگ می تواند بینش و راهنمایی در زمینه های مختلف حرفه ای ارائه دهد.
در واقع، تحقیقات به ارزش آن برای مددکاران اجتماعی، پرستاران و نمایندگان قانونی که اخلاق مراقبت و عدالت را متعادل می کنند، پرداخته است (گروسل، 2013).
بکارگیری نظریه کولبرگ، شاغلین را تشویق می کند تا مراحل رشد اخلاقی خود و مشتریانشان و عواملی را که رشد آنها را محدود یا مانع شده است، در نظر بگیرند. کارکنان مراقبت های بهداشتی، به ویژه، احتمالاً از درک اینکه چگونه فرسودگی شغلی، محیط، سازمان و حجم کاری آنها بر استدلال اخلاقی آنها تأثیر می گذارد، سود می برند (گروسل، 2013).
حرفه ای ها می توانند با ،یب فعالیت های عملی زیر انتخاب های آگاهانه تری داشته باشند (گروسل، 2013؛ گیبس، 2019؛ گراس، 2020):
- کارگاه تصمیم گیری اخلاقی
سناریوها و معضلات را در زمینه مراحل رشد اخلاقی کولبرگ مورد بحث قرار دهید تا شاغلین بتوانند استدلال اخلاقی خود را در یک موقعیت دنیای واقعی درک و کشف کنند. - سیستم های ارزیابی و بازخورد
بازخورد مداوم را برای کمک به متخصصان در درک نقاط قوت و ضعف خود در تصمیم گیری های اخلاقی ،یب کنید. - توسعه سیاست
توسعه و بهبود خط مشی های سازم، برای همسویی شیوه ها با مراحل رشد اخلاقی کولبرگ برای ترویج عدالت و برابری در مراقبت. - همکاری چند رشته ای
تیم هایی که شامل نمایندگ، از رشته های مختلف مانند مراقبت های بهداشتی، حقوقی و مددکاری اجتماعی هستند، می توانند از نظریه کولبرگ برای ایجاد یک رویکرد جامع و فراگیر برای استدلال اخلاقی استفاده کنند.
منبع: https://positivepsyc،logy.com/m،-development/?utm_source=rss&utm_medium=rss&utm_campaign=m،-development