
Siora P،tography/Unsplash
دکتر ریچارد ساویل اسمیت، از مدرسه الهیات در دانشگاه ادینبورگ است، جایی که او در مورد تلاقی جنون، اختلالات رو،، و تجربیات حاد مذهبی، از دیدگاه مطالعات جنون آمیز می نویسد. او در جزیره اسکای اسکاتلند زندگی می کند. او نوشت تجارب حاد مذهبی، منتشر شده توسط بلومزبری (2023).
مایرز: کار شما حول این ایده می چرخد که جنون می تواند هدفی غیر بالینی داشته باشد، بلکه راهی برای عمیق تر شدن به تحقق زندگی در قالب تجربیات عرف، یا مختصر مذهبی است. چگونه این با مفاهیم سنتی در زمینه روانپزشکی در تضاد است؟
ساویل اسمیت: غریزه روانپزشکی آسیب شناسی حالت های خارق العاده، غیرعادی و شدید آگاهی است. اما در علوم انس،، دانشمندان مدتهاست که سهم مثبت این گونه رفتارها را در شمنیستی و داشتن روحیه تشخیص دادهاند و آنها را در متون کتب مقدس جهان، از اشعیا تا ارجونا، تشخیص دادهاند. تجارب حاد مذهبی این دو سنت تفسیر را شناسایی می کند و به چالش هایی که در قرن بیست و یکم ارائه می کنند، می پردازد.
که در انواع تجربیات دینی (1902)، روانشناس ویلیام جیمز خود را معرفی می کند برنامه پاتولوژیککه مسائل فیزیولوژیکی را به ماتریالیستهای پزشکی میپذیرد، اما بر کمکهای چشمگیر (ثمره) سنت پل و سنت ترزا تأکید میکند و استدلال میکند که اینها را نمیتوان به بیماریهای رو، بیمارگونه تقلیل داد. جیمز توسط متکلم رو،ف اتو که ایده مقدس (1917) ایده numinous را پیش برد. این اصطلاح امروز رقیق شده است، اما برای اتو، این واژه بسیار عالی، طاقت فرسا و وحشتناک بود.
سهم TK Oesterrech در بخش ماژستریال بود تصرف: شیط، و غیره (1921)، که یک بررسی روانشناختی از مالکیت در تجربه انس، در تمام زمان ها ارائه کرد. نظرسنجی جه، او بر نقش بافت فرهنگی و شکل پذیری (و نه اصطلاحی که او استفاده می کند) در ساخت و تجلی بافتی شیوه های مالکیت تأکید می کند.
مشارکت میرچا الیاده، شمنیسم: تکنیک های باست، ا،تازی (1951) چشمان غرب را به کمک حالات ذهنی تغییر یافته در ادیان بومی، از قطب شمال تا قطب ج، باز کرد. در مقابل، والتر استیس فلسفه عرفان (1960) با اقتباس از درک خود از مفاهیم هندو و بودایی از روشنگری، عرفان غربی اساسی را می سازد. کار استیس مبنای نظری آزمایش جمعه خوب والتر پانکه را فراهم کرد. پایان نامه مواد مخدر و عرفان (1963) در هاروارد.
پانکه در صدد بود تا به طور تجربی رویه روانگردان (مطلوب) فرهنگ های بومی باست، را تکرار کند، اما با پروتستان ها، حوزویان برای دستیابی به حالات عرف، آگاهی. با وجود هیاهو، من نشان می دهم که چرا آزمایش او ش،ت خورد.
در نهایت، ایده تجربه های اوج توسط آبراهام مزلو روانشناس در سال 1964 معرفی شد. من نشان می دهم که چگونه مزلو به تدریج از قدرت این ایده به ،وان موتیفی از حالت های فوق العاده-غیرعادی- افراطی آگاهی عقب نشینی می کند.
این نظریهپردازان قرن بیستم، پایههای گفتمان را فراهم میکنند، زیرا هر یک از نویسندگان (همگی به غیر از پانکه استاد هستند) برخی یا همه بقیه را خوانده بودند. آنها خود را درگیر و نامگذاری یک پدیده انس، می دانند. اما آثار آنها غالباً توسط زمینههای فرهنگی محدود میشود، که ظرفیت جه، برخی از انسانها را برای تجربه چنین حالتهایی از آگاهی پنهان میکند – تصرف و عرفان به ندرت در متون ی،ان مورد توجه قرار میگیرند.
جالب است که این نویسندگان قاطعانه از سوژه های خود در برابر غریزه آسیب شناسی روانپزشکی دفاع می کنند. در واقع، در مورد الیاده و استیس، این به دور انداختن شواهد نادرست به منظور پا،ازی سوژههایشان – برای انکار شبح جنون، گسترش مییابد.
مایرز: سوابق تحصیلی شما چیست و چه چیزی کنجکاوی شما را به این موضوع جلب کرد؟
ساویل اسمیت: من از دیدگاه مطالعات جنون آمیز به این مطالب می رسم، که با این ایده که دیوانه ،وما بد نیست، مدارا می کند. به ،وان یک فرد دیوانه که در حال حاضر در یک مرکز روانپزشکی زند، هستم، قدرد، میکنم که این یک دیدگاه حاشیهای است، به همین ترتیب، فمینیسم، نظریه نژادی انتقادی، و LGBQT+ زم، موقعیتهای حاشیهای بودند.
امید به تغییر وجود دارد و این کار به این تغییر کمک می کند. کاری که من با بازخو، نظریهپردازان قرن بیستم انجام میدهم، شناسایی فشار اجتماعی س،سم است که در نسلی از تحصیل کردههای سفیدپوست ثروتمند ایجاد شده است که اختلال رو، برای آنها منبع خجالت و بیاعتباری بوده و هست، به جز ویلیام جیمز.
این گفتمان به آس، میتوانست بسط داده شود، اما درک برخی از مفاهیم کلیدی مهم به نظر میرسید: نومینوس، تملک، شمنیسم، عرفان، روانگردانها، و تجربیات اوج، که به طور همزمان بدون درک عمیق از منشأ و شیوهای که دارند به کار میروند. به گونه ای شکل گرفته است که آنها را از تجربیات جنون سازگار با فرهنگ پاک کند.
مایرز: به نظر شما این چارچوب جدید برای مشاهده جنون چگونه می تواند به غنی سازی طیف گسترده ای از تجربیات انس، در داخل و خارج از مراقبت های روانپزشکی کمک کند؟
ساویل اسمیت: با گفتمان علوم انس،، غریزه آنها برای انکار جنون در جای خود، و این امکان که روانپزشکی بتواند تبیین های جایگزین را در خود جای دهد، من مفهوم بدیع تجربیات حاد مذهبی را پیشنهاد می کنم.
اینها حالتهای آگاهی هستند که پدیدارشناسی جنون را دارند، اما میتوانند از نظر فرهنگی به،وان مثبت و نه آسیبشناسانه، در تاریخ ادیان ساخته شوند: بله نومین، بله تسخیر شده، بله شمن، شاید حالت روشنگری، روانگردان و اوج تجربیات، اما قطعا شخصیت های اصلی ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت، اسلام).
از حضرت ابراهیم که اسحاق را قرب، کرد تا موسی در مقابل بوته سوزان، از طریق بسیاری از پیامبران، از جمله عیسی و محمد، می توان تجربیات مذهبی حاد را که معمولاً رویدادهای دگرگون کننده زندگی بودند، شناسایی کرد. من این را در آ،ین فصل مطالعه موردی درباره عیسی نشان میدهم و تعمید و تغییر شکل را به ،وان دو نمونه از این قبیل معرفی میکنم.
نتیجه این کار بازیابی نقش جنون در تاریخ دینی و بنابراین بشری است. این جشن جنون است که با شرمساری بیماری رو، روبرو می شود و تمایل علمی برای پا،ازی جنون را به چالش می کشد. من با پیشنهاد زبان تجارب حاد دینی، راهی جدید برای دیدن و درک سهم مثبت جنون در تاریخ داستان بشری ما ارائه می کنم.
منبع: https://www.psyc،logytoday.com/intl/blog/living-as-an-outlier/202307/interview-richard-saville-smith-on-madness-and-religiosity