هاللویا شکسته: چگونه قلب می تواند شفا یابد


مارک نپو با بیش از یک میلیون نسخه فروخته شده، خوانندگان و جویندگان را در سراسر جهان با شماره یک خود برانگیخت و الهام بخشید. نیویورک تایمز کتاب پرفروش، کتاب بیداری. نپو که به ،وان شاعر، معلم و داستان سرای محبوب است، 25 کتاب (به 20 زبان) منتشر کرده است. کتاب روح، بیشتر با هم تا تنهایی، هفت هزار راه برای گوش دادنو اخیراً افتادن و بلند شدن. او در برنامه یکشنبه سوپر سول اپرا وینفری ظاهر شد و جوایز و افتخارات زیادی را دریافت کرد. این روزها، نپو نوشتن و تدریس خود را به سفر تحول درونی و روابط اختصاص داده است و همچنان به خواندن، سخنر، و خلوت در سراسر جهان ادامه می دهد. من و او اخیراً از خانه اش در کالامازو، میشیگان صحبت کردیم تا درباره کتاب شعر اخیر دیگری صحبت کنیم. نیمه عمر فرشتهو نکاتی که او در طول مسیر در سفر “هللویا ش،ته” خود برای تبدیل شدن به یک انسان کامل دریافت کرده است.

مال خودم

منبع: مال من

مارک ماتوسک: این خط من را مجذوب خود کرد نیمه عمر فرشتگان. “اغلب چیزهایی که مهم هستند تا زم، که بحران تمام نشود به ما نمی رسد.” آن برای شما چه م،ی دارد؟

مارک نپو: انبساط و انقباض ریتم های زندگی هستند، هم از نظر زیستی و هم از نظر م،وی. شرایط دشوار ممکن است احساس انقباض داشته باشند، و اعتقاد به گسترش آنها می تواند چالش برانگیز باشد. یکی از تعاریف ایمان کارکردی این است که وقتی زندگی محدود می شود، وسعت آن تغییر نکرده است. انقباض واقعی است، اما پس از رها شدن باید صبر کنیم و سپاسگزار باشیم. آن وقت است که می‌تو،م درس یا رشدی را ببینیم که انعطاف‌پذیری و اعتماد به نفس را ایجاد می‌کند.

یک استعاره عالی در آن وجود دارد اوپ،شادها مساوی ، رشد م،وی با کاترپیلار در حال حرکت رو به جلو. دسته‌ها را جمع می‌کند، که آن را به عقب حرکت می‌دهد، قبل از اینکه به جلو بیفتد. در مورد انقباض و انبساط هم همینطور است.

MM: ایمان عملکردی در آن لحظه اتفاق می افتد که ما نمی تو،م راه رو به جلو ببینیم؟

MN: آره. واسلاو هاول، اولین رئیس جمهور جمهوری چک نیز شاعر و نمایشنامه نویس بود. او گفت امیدواری خوش‌بینی نیست که همه چیز خوب پیش می‌رود، بلکه این باور است که چیزها، صرف نظر از اینکه چگونه پیش می‌روند، م،ا خواهند داشت.

MM: من می خواهم از شما در مورد ،مت دیگری بپرسم. ما به همه چیز ،بیده ایم. لباس‌ها، خاطرات، رویاهایی که فقط سوزاندن آن‌ها ما را گرم می‌کند.» منظورت چیه؟

MN: ما به چیزهایی می ،بیم که فکر می کنیم از ما محافظت می کنند، اما به هویت خود نیز می ،بیم. مواقعی وجود دارد که برای محافظت بیرونی نیاز داریم که کیستیم را پنهان کنیم، اما بیشتر اوقات، محافظت از خود ناشی از آن چیزی است که هستیم.

MM: شما می نویسید: “هر بار که ما رنج می بریم یا عشق می ورزیم، مانند ملاقه ای در آب هایی فرو می رویم که بیشتر از ما زندگی می کنند.” منظورتان کدام آب است؟

MN: تجربه من از مرگ پدرم مرا به مفهوم متفاوتی از تاب آوری باز کرد که هنوز در حال بررسی آن هستم. با واقعی بودن خودم و احساس تمام آنچه که باید حس کنم، با لمس ، جریان همه احساسات پاداش گرفتم. رمز و راز آن احساس مش، انعطاف پذیری است. مانند ماهی عمل می کند که جریان ابدیت را از طریق دقت عاطفی و م،وی می یابد.

برای من، این عمل صرفاً غذا دادن به سس سیب پدرم در بیمارستان بود. نمی خواستم نفسش را قطع کنم. نمی خواستم قاشق به دندانش بخورد. تمام زندگی ناگهان در آن ریتم و در آن لحظه شگفت‌انگیز بود که چیزی جز این نبود که به پدر و مادری در حال مرگ غذا داده بود. من در شگفتی کامل غوطه ور شدم، ملاقه را در آب همه احساس و زمان فرو بردم.

MM: شما زندگی را با یک کوآن مقایسه می کنید. این بدان م،است که شما وجود را در درجه اول رازآلود و غیرقابل حل می بینید. شما می نویسید: “هر زندگی کو، است که باید با آن زندگی کرد.” منظورت چیه؟

MN: بگذارید از مارتین بوبر نقل قول کنم. “دنیا غیر قابل درک است، اما در آغوش پذیر است.” از ما خواسته می شود که در آغوشی بی پایان بم،م. همه چیز معلم است. همه چیز به ما کمک می کند تا در آن کوان، آن معما، زندگی ما زندگی کنیم. این به باور سنتی غربی می گوید که ،د همان است درك كردن حقیقت، در حالی که سنت های بومی و شرقی معتقدند که ،د همان است تجربه از حقیقت. از ترس، به دنبال چیزی هستیم که آنچه را قبلاً می‌د،م تأیید می‌کند. اما تعلیم و تربیت فنج، است که لبریز از آن است، آنچه را که آشناست درست اشتباه نمی گیرد.

MM: همچنین نمی‌تو،م چیزهای ناخوشایند را نادیده بگیریم. شما نسبت به قرار دادن چهره ای شاد یا مق، با ناملایمات با بازخو، آنچه دشوار است هشدار می دهید. شما می نویسید: “این در مورد این است که آیا ما با سقوط به زندگی مبارزه می کنیم یا شیرجه می زنیم.” چرا؟

MN: یکی از انشعابات آزمایش مدرن ما ساختن کارتونی از حقوق مسلم زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی بوده است. شما حق داشتن یک زندگی بدون استرس و بدون چالش را با سرکوب همیشگی و مشروط احساس ما دارید و سپس تنها چیزهایی که برای ناظر قابل قبول است، احساسات پا،ازی شده است.

اما ما به اندازه کافی قوی و باز هستیم که نیازی به ترس از طیف کامل احساسات نداشته باشیم. آنها معلم، هستند که ما را به یگانگی هدایت می کنند. ما به اشتباه تعلیم داده شده بودیم که فکر کنیم آرامش و شادی نقطه های ثابتی هستند که مشکلات متوقف می شوند. مشکل هرگز متوقف نمی‌شود، اما وقتی به مکان عمیق‌تری از احساس می‌رویم، بی‌قراری بودن در جهان را از بین می‌برد.

Resilience Essential Reads

MM: پس شما طرفدار هشدارهای ماشه ای و سانسور گفتار صحیح سیاسی نیستید؟

MN: نه من نیستم. درمانگران به دلایلی در موقعیت های دشوار نقش آفرینی می کنند. ما از این نیرو می گیریم که چیزها را آنطور که هستند بنامیم، نه از محافظت از جوانان در برابر پیچیدگی های زیبای انسان بودن.

عشق بزرگ و رنج بزرگ همیشه حباب ما را می شکند. از برخی جهات، در حالی که ما در جامعه خود رنج می بریم، به اندازه کافی رنج نمی بریم. وقتی زمین میخوری من به تو دست میزنم اگر کودکی را دیدید که لب چاه نشسته و فکر می کردید که آن کودک می افتد، همه چیز را رها می کنید و سعی می کنید آن کودک را نجات دهید. این مهرب، ربطی به فلسفه یا موضع سیاسی شما ندارد. وقتی ما بر اساس آن عمل می کنیم، آنچه را که فکر می کنیم برای درگیر شدن یا مراقبت از دیگران لازم است، می شکند.

MM: آ،ین سوال. شما به‌،وان یک نویسنده و معلم م،وی تأکید می‌کنید که مهم نیست چگونه «می‌رسیم»، فقط مهم نیست. چه می کند رسیدن برای شما م،ی دارد؟

MN: رسیدن جایی است که همه چیز در آن سوخته است، جایی که ما در زیبایی وجود بودن در این زندگی شگفت انگیز هستیم. هزار راه برای افتادن و هزار راه برای بلند شدن وجود دارد. این شاهد است که به ما یادآوری می کند که همه آنها کار می کنند.

آهنگ “Hallelujah” لئونارد کوهن یک آهنگ شگفت انگیز است که این را برای من نشان می دهد. یکی از خطوط این است: «این ،ی نیست که نور را دیده است. این یک هاللویه سرد و ش،ته است.» هاللویا ش،ته ناظر است، اما شاهد می‌گوید: «هللویا». شما به آنجا خواهید رسید و این چیزی است که اهمیت دارد.


منبع: https://www.psyc،logytoday.com/intl/blog/the-seekers-fo،/202307/broken-hallelujah-،w-the-heart-can-heal