نوشته جاش فرانسیس
به پاس گرامیداشت هفته جشن تنوع عصبی، دانشجوی دکترای روانشناسی و محقق واگرای عصبی، جاش فرانسیس در مورد تجربیات و سفر شخصی خود در دانشگاه نوشته است که او را به تشخیص ADHD خود رساند. در این وبلاگ، جاش عزم خود را برای افزایش آگاهی در مورد تنوع عصبی با پیشنهاد ابزارها و توصیه هایی برای حمایت از دیگران ابراز می کند و برخی از انگ ها و افسانه های مرتبط با تنوع عصبی را به چالش می کشد.
من برای نوشتن این پست وبلاگ تلاش کردم. وقتی مینشستم آن را بنویسم، مدام میپرسیدم که چرا آن را مینویسم، نه اینکه یک محقق یا واگرای عصبی باشم. افکاری از این دست رایج هستند که به ،وان پدیده یا سندروم فریبنده شناخته می شوند، به احتمال زیاد همه ما هر از گاهی آنها را احساس کرده ایم. اما افکار جعلی رخ میدهند، و دوباره تکرار میشوند… و دوباره تکرار میشوند، بسیار بیشتر برای ،، که در گروههای به حاشیه رانده شدهاند (براواتا و همکاران، 2020)، مانند افراد عصبی. و پس از دست و پنجه نرم ، با این موانع برای چندین جلسه نوشتن ناموفق، فکر کردم شاید موضوع اصلی این مقاله همین باشد. همراه با این، من در مورد سفر خود به تشخیص، حمایت رسمی موجود و حمایت از درون جوامع عصبی صحبت خواهم کرد.
علیرغم شناخت روزافزون تنوع عصبی، ،، که به ،وان واگرای عصبی شناخته می شوند، هنوز در اقلیت هستند و مستعد کلیشه های غالب در مورد شخصیت یا توانایی خود هستند. احتمالاً میتوانم مکالمات زیر را به یک کارت یکنوع بازی شبیه لوتو هفتگی اضافه کنم: «اما اگر بتو،د تمام روز بنشینید و مطالعه کنید، چگونه میتو،د ADHD داشته باشید؟»، «اما آیا همه برای تمرکز روی کارشان تلاش نمیکنند» یا نظری در مورد تمرکز بیش از حد یک ابرقدرت بودن چنین کلیشه ای همراه با فقدان تنوع در دانشگاه، افکار جعلی را تقویت می کند. پدیدههای فریبنده به یک مانع درونی شده برای موفقیت تبدیل میشوند (کلنس و اوتول، 1987)، و مانعی برای بهرهوری چیزی میشوند که قبلاً میتواند یک مسئله باشد.
بر اساس تجربه من، واگرایی عصبی می تواند از نظر احساس یک روز و میزان بهره وری شما منجر به افراط شود. روزهایی وجود دارد که احساس می کنید سرشار از انرژی هستید و قادر به انجام هر کاری هستید. شما سریعتر و متمرکزتر از همتایان خود کار میکنید و ساعتها بدون حرکت یا برداشتن دست از صفحهکلید کار میکنید. این روزها نادر است. روزهای بیشتر در میانه راه نوشتن چیزی تمرکزم را از دست می دهم یا بین کارها می پرم و ساعت ها را از دست می دهم تا انتقال کار. در این روزها احساس بی مصرفی میکنید، ساعتها بدون هیچ چیزی میگذرد. این روزها افکار در مورد خوب نبودن برای محقق شدن رخ می دهد. منجر به چرخههایی میشود که در آن افکار باعث میشوند شما در انجام هر کاری ناتوان هستید و کاری برای مشروعیت بخشیدن به افکار انجام نمیدهید. روزهایی که در این چرخهها گیر میکنید، در بهترین حالت مانند یک کار طاقت فرسا به نظر میرسد، مانند بیرون آوردن ردهای غذای سفت از ماهیتابه میشود. شما برای حفظ آن تلاش می کنید و وسوسه ، آن قوی است. در بدترین حالت، روزهایی میشوند که مغز و بدن شما به سادگی میخواهند از کار بیفتند، زیرا شما غرق احساس گناه میشوید.

با این حال همه چیز عذاب و تاریکی نیست، و چیزی که واقعا می تواند کمک کند این است که بد،د شما تنها نیستید. قبل از تشخیص من کاملاً احساس تنهایی می کردم. در زادگاهم احساس می کردم که تن، خوبی ندارم، حتی وقتی با دوستانم. فکر میکردم شاید هدفهای من با هم هماهنگ نبودند و تصور میکردم در دانشگاه من، باشم. و من کمی بیشتر انجام دادم، اما همیشه فردی پرانرژی یا پر هرج و مرج بودم، حتی زم، که به ،وان یک چیز خوب، تفاوت را برجسته می کرد. من میتوانستم با افرادی در همان مسیر، با همان علایق احاطه شوم و همچنان احساس انزوا کنم. تنها پس از دوره کارشناسی، با فردی آشنا شدم که اتفاقاً پزشک بود و رفتارهای من را به ،وان شاخص ADHD تشخیص داد. حتی بدون تشخیص رسمی، پس از رفتن به انجمن ها و دیدن تجربیات دیگران، تقریباً بلافاصله کمتر در دنیا احساس تنهایی می کردم. من دیدم که مردم چیزهایی را توصیف می کنند که من احساس کرده بودم مانند “زمان کوری” یا “جعبه های عذاب”. اکنون کلماتی برای توصیف تجربهام و چند پیشنهاد برای آنچه به دیگران کمک کرده بود داشتم. انعکاس تجربه خودم در دیگران نه تنها تجربه من را تایید کرد، بلکه به من درک عمیق تری از افکار و ال،ای رفتارم داد. حالا که روزهای بدی در زمینه بهره وری دارم، تمام تلاشم را می کنم تا با خودم مهربان باشم و بفهمم که این بازتابی از توانایی من نیست.
در مورد گرفتن یک ارزیابی رسمی. من تصمیم گرفتم در اواسط دوره کارشناسی ارشدم ارزیابی شوم، تا حدی به دلیل حمایتی که برای من ایجاد می کرد. دلیل دیگر این بود که کشوری که قبلاً در آن زندگی می کردم هنوز تشخیص رسمی ADHD بزرگسالان نداشت (و این در سال 2020 بود). روند ثبت تشخیص من در خدمات دانشجویی بسیار سریع بود. بزرگترین مزیت آن تمدید 7 روزه مهلت هایی بود که می توانستم برای مقالات دریافت کنم. مخصوصاً به این دلیل که در مواقعی چندین مقاله در یک روز موعد مقرر داشتم. هفته اضافی به من اجازه داد که روی یک مقاله تمرکز کنم و آن را در مهلت ارسال کنم و سپس هفته بعد مقاله دیگر. علاوه بر این، برای امتحانات وقت اضافی در نظر گرفتم. زمان اضافی بسیار مفید بود، زیرا به کاهش استرس شدید زم، که در شرایط امتحان احساس میکنم کمک کرد، و به من زمان بیشتری برای برنامهریزی و سازماندهی پاسخهایم و زم، برای بررسی مجدد پاسخهایم برای اطمینان از اینکه سؤال را کاملاً خوانده و فهمیدهام، میدهد.
من معتقدم صحبت در مورد تنوع عصبی مهم است، به ویژه در دانشگاه. آکادمیک گاهی اوقات می تواند مانند یک یکپارچه احساس شود، چیزی که فقط نوع خاصی از افراد می توانند به آن ورود پیدا کنند. بسیاری از افراد واگرای عصبی می توانند احساس کنند که بیش از حد تمرکز ندارند و سازماندهی نشده اند. و بسیاری از ارزیابی های سنتی این را تایید می کنند. نوشتن مقاله های منطقی برنامه ریزی شده و روشمند، در حالی که مختصر است، برای افرادی که مغزشان برای تفکر خطی طراحی نشده است، غیرممکن به نظر می رسد. با این حال، با وجود این، جایگاه بسیار زیادی در دانشگاه برای افراد دارای تنوع عصبی وجود دارد. بر اساس گزارش دفتر دانشجویان در سال 2020، 14.5 درصد از دانشآموزان دارای تنوع عصبی یا معلول هستند (Office For Students، 2020)، در حالی که گزارشهای دیگر 20 درصد را ،ن میزنند. چنین مقداری را نباید نادیده گرفت، و با به خاطر سپردن این نکته که تا یک پنجم از دانشگاهها دارای تنوع عصبی هستند، کمتر احساس تنهایی میکنیم.

صحبت در مورد تجربیات نیز برای به اشتراک گذاشتن راه هایی برای غلبه بر موانعی مانند روزهای پر از خواندن یا نوشتن بدون انگیزه مفید است. توصیهها/روشهای خود من همه چیز را درمان نمیکند، و بیشتر از افراد بهتر و با تجربهتر گرفته شدهاند (کانالهای یوتیوب زیر را توصیه میکنم: How To ADHD، دکتر Amina Yonis و بهرهوری و ADHD). من برای کمک به انگیزهام، دانشگاهیان را در توییتر دنبال میکنم، توصیه میکنم محققان حوزههای عصبی مانند @ZJAyres و هشتگهای #DisabledInSTEM و #Academic MentalHealth را دنبال کنید. من همچنین بسیاری از مقالات وبلاگ نوشته شده توسط محققان عصبی و دانشجوی، که مشتاق به اشتراک گذاری تجربیات خود بودند، خواندم.
اما موارد زیر کمک کرده است:
- نرم افزار متن به گفتار برای خواندن – اگر به صورت بصری می خوانم و آنچه را که می خوانم می شنوم، ذهنم آنقدر سرگردان نمی شود.
- مسدود ، فضاها در تقویم من برای کارهای خودگردان و مشخص ، چیزی که روی آن کار می کنم.
- موسیقی با سرعت بلند و سریع میتواند به من کمک کند تا وظایف خود را به خوبی انجام دهم
- خاموش ، اعلان ها، از جمله Outlook.
- افزونههای کروم، مانند مرور آگاهانه یا Momentum، برای کاهش سایتهای حواسپرتی.
عمدتاً هر چیزی که به من کمک می کند مغزم را روی یک کار متمرکز کنم و وسوسه مبا، به کارهای دیگر را محدود کنم. از آنجا که انتقال بین کارها، یا مجبور به یادآوری مجدد کارهایی که قبلا انجام می دادم، باعث می شود ساعت ها را در جو از دست بدهم.
به طور کلی، نیاز زیادی در دانشگاه به تنوع (و تنوع صادقانه) وجود دارد. نه فقط برای تنوع عصبی معلولیت، بلکه برای نژاد، ،ت، ،ت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، و خیلی چیزهای دیگر. در سا، ما خوش شانس تریم که جوامع و گروه های فعالی داریم که برای تغییر و نمایندگی بیشتر تلاش می کنند. از نظر تنوع عصبی و ناتو،، ما یک گروه کمپین تحت رهبری دانشجویان به نام “Access Sus،”، سرور Discord انجمن دانشجویان معلول، و افسران ناتو، پاره وقت در SU داریم. همه اینها فرصتی را برای حمایت و جامعه در سا، فراهم می کند. علاوه بر این، بسیاری از کارکنان در مورد چیزهای خود و موانعی که با آن روبرو هستند، باز هستند، که شنیدن آن برای بسیاری از دانش آموزان می تواند معتبر باشد. من واقعاً هر ،ی را که این وبلاگ را میخواند تشویق میکنم تا تجربیات بیشتری از ،، که به،وان تنوع عصبی شناخته میشوند و از جنبشهایی برای تغییر حمایت میکنند، بخوانند. BPS پیشنهادهایی برای دوستدارتر ، دانشگاه ها با تنوع عصبی دارد (https://www.bps.org.uk/psyc،logist/cele،ting-neurodiversity-higher-education). آنچه ما داریم اشکالی ندارد، اما ما به فرصتها، فضاهایی برای اشتراکگذاری و نمایندگی نیاز داریم تا به ش،تن یکپارچگی دانشگاهی ادامه دهیم.

نام من جاش است، من محقق سال اول دکترا در دانشکده روانشناسی در دانشگاه سا، هستم. حوزه تحقیقاتی من پیرامون نارضایتی از تصویر بدن در کودکان و بررسی تاثیر گذار مدرسه است. هدف من قبل از اتمام دکترا، اجرای آزمایشی یک مداخله اولیه احتمالی برای کاهش نارضایتی از تصویر بدن است، ترجیحاً که می تواند بین همسالان در مدرسه ارائه شود.
در کنار تحصیل، من نماینده دانشجویی برای PGRs در روانشناسی، و عضو گروه کمپین ناتو، تحت رهبری ا،س سا، هستم (https://sus،student.com/activities/view/access-sus،). و وقتی کار نمیکنم، عاشق بازیهای رومیزی، کاردستی و ،ید بیش از حد گیاهان خانگی هستم.
منابع:
Bravata، DM، Watts، SA، Keefer، AL، Madusudhan، DK، Taylor، KT، Clark، DM، Nelson، RS، Cokley، KO، و Hagg، HK (2020). شیوع، پیشبینیکنندهها و درمان سندرم ایمپوستور: مروری سیستماتیک. مجله داخلی عمومی، 35(4)، 1252-1275.
Clance, PR, & O’Toole, MA (1987). پدیده فریبنده: مانعی درونی برای توانمندسازی و موفقیت. ،ن و درمان، 6، 51-64.
دانش آموزان، O. برای. (2020، 25 ژوئن). دانش آموزان معلول – دفتر برای دانشجویان (در سرتاسر جهان). دفتر برای دانشجویان.
مربوط
منبع: https://blogs.sus،.ac.uk/psyc،logy/2023/03/14/being-a-neurodivergent-researcher-imposter-t،ughts-doom-boxes-and-the-academic-monolith/